قرار ما پشت شالیزار به قلم فرناز نخعی
پارت صد و هفتاد
زمان ارسال : ۷۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
**فصل بیستم**
یکی از دو پشتی کنار دیوار را که به نظرم کج بود، کمی جابهجا کردم و بلند شدم. نگاهی به خانه انداختم که شکل گرفته بود. فضای کوچکی داشت اما نسبتاً تکمیل بود، یک هال کوچک، یک اتاق و آشپزخانه. توالت و حمام هم در حیاط بود و با صاحبخانه مشترک.
یارعلی که با یک کارتن داخل آشپزخانه رفته بود، بیرون آمد و پرسید:
- ظرفها رو بچینم یا خودت میچینی؟
- تو بچ
ساناز
00💋💋💋